سال ۱۳۴۶، یک زندان قدیمی در تهران به دلیل مجاورت با فرودگاهِ در حال توسعهٔ شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان، به همراه مأمورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدید هستند
و قرار است خود سرگرد به همراه افرادش تا عصر از زندان بروند. سرهنگ مدبر که مافوق جاهد است به نزد او در زندان میرود و میگوید که جاهد ترفیع گرفته و قرار است جانشین خود او شود. جاهد که از شنیدن این خبر خوشحال است در طی یک تماس تلفنی متوجه میشود که یکی از زندانیان به نام احمد سرخپوست همراه با دیگر زندانیان نبودهاست. تحقیقات بعدی، جاهد را مطمئن میسازد که سرخپوست در زندان است و در جایی پنهان شدهاست. همزمان، یک مددکار زندان به نام سوسن کریمی به دیدن جاهد آمده و به وی میگوید که حکم سرخپوست از حبس به اعدام تغییر کردهاست. جاهد که حکم ترفیع خود را در خطر میبیند به همراه نیروهای خود، تمام زندان را برای پیدا کردن سرخپوست جستوجو میکند.
فیلم نامه بسیار خوب…
یکی از نقاط قوت فیلم ایرانی سرخ پوست، فیلم نامه بسیار خوب آن است که نیما جاویدی خود نوشته است. او با طرح گره اصلی فیلم در همان لحظات ابتدایی قصه، مخاطب را با داستان همراه میکند و در ادامه با پرداخت خوب داستان باعث میشود تماشاگر دو شخصیت اصلی و ماجرای قصه را کنجکاوانه دنبال کند. اگرچه در نیمه اول، فیلم برای لحظاتی از ریتم میافتد، اما طولی نمیکشد که اتفاقات هیجانانگیزی که با فاصله مناسبی در طول قصه رخ میدهد، یکی پس از دیگری تماشاگر را غافلگیر میکند و این غافلگیری تا پایان فیلم هم ادامه دارد.
منبع این مطلب : https://max1music.ir/sorkhpoost-movie است.